فردوسی ،دانش و خرد
در سرتاسر کتاب شاهنامه فردوسی در مقام معلمی بسیار کار آزموده و هوشیار نقش مهم خرد و عقل و تفکر و دانش و دانایی را گوشزد می کند.گویی از هر ایرانی و پارسی زبان با اصرار تمام می خواهد که در پرتو خرد که بقول خود او چشم جان است و با ابزار ذانش پیش برود.او کشور را وقتی در راه پیشرفت و ترقی می بیند که مدیران دانشمندان آنرا اداره کنند!
نگه کن به جایی که دانش بود
ز داننده کشور به رامش بود
این شعر در حد خود معنایی بزرگ و سترک در خود دارد .یعنی حتی آرامش جامعه در گرو این مطلب است که دانایان خدمتگذار ملت و کشور باشند.
ز پرمایگان دایگانی گزین
که باشد ز کشور برو آفرین
هنر گیرد این شاه خرم نهان
ز فرمان او شاد گردد جهان
یزدگرد نیز بر همین اساس در پی احضار دانایان از سرزمین های مختلف و برای آموزش موضوعات مختلف دستواراتی صادر می کند.
چو بشنید زان موبدان یزدگرد
ز کشور فرستادگان کرد گرد
همانگه فرستاد کسها به روم
به هند و به چین و به آباد بوم
همان نامداری سوی تازیان
بشد تا ببیند به سود و زیان
به هر سو همی رفت خوانندهای
که بهرام را پرورانندهای
بجوید سخنگوی و دانشپذیر
سخندان و هر دانشی یادگیر
بیامد ز هر کشوری موبدی
جهاندیده و نیکپی بخردی
این شعر ها که در ارتباط با پرورش فرزند یزد گرد است تاکید دارد که به یزد گرد گفته شده بود برای تربیت درست فرزند می بایست از اموزگاران و پرورندگان دانا بهره جست.
چو یکسر بدان بارگاه آمدند
پژوهنده نزدیک شاه آمدند
بپرسید بسیار و بنواختشان
به هر برزنی جایگه ساختشان
برفتند نعمان و منذر به شب
بسی نامداران گرد از عرب
بزرگان چو در پارس گرد آمدند
بر تاجور یزدگرد آمدند
همی گفت هرکس که ما بندهایم
سخن بشنویم و سرایندهایم
که باید چنین روزگار از مهان
که بایسته فرزند شاه جهان
به بر گیرد ودانش آموزدش
دل از تیرگیها بیفروزدش
ز رومی و هندی و از پارسی
نجومی و گر مردم هندسی
همه فیلسوفان بسیاردان
سخنگوی وز مردم کاردان
بگفتند هریک به آواز نرم
که ای شاه باداد و با رای و شرم
همه سربسر خاک پای توایم
به دانش همه رهنمای توایم
در پی این احضار اشخاص ی فرهنگی به نزد گرد می روند و به او تعهد می دهند که با دانش راهنمای شاه و فرزندش باشند.
نگر تا پسندت که آید همی
وگر سودمندت که آید همی
چنین گفت منذر که ما بندهایم
خود اندر جهان شاه را زندهایم
هنرهای ما شاه داند همه
که او چون شبانست و ما چون رمه
سواریم و گردیم و اسپ افگنیم
کسی را که دانا بود بشکنیم
ستارهشمر نیست چون ما کسی
که از هندسه بهره دارد بسی
پر از مهر شاهست ما را روان
به زیر اندرون تازی اسپان دمان
همه پیش فرزند تو بندهایم
بزرگی وی را ستایندهایم
صرفنظر از آن که شعر در ارتباط با مقطع زمانی است حکایت از دیدگاه خود فردوسی نسبت به آموزش و پرورش کودکان دارد.
شاه ,کشور ,گرد ,دانش ,فرزند ,ز ,و به ,ارتباط با ,یزد گرد ,که در ,که آید
درباره این سایت